شعری از رویاپوراحمدگربندی - این اشعار صرفا جهت مطالعه است
کپی برداری پیگرد قانونی دارد
**********************************************
نشسته به گود ، چشم فلق در گود خانه فلک 1
چو راز خفته با خود می برد پشت قلل
زپهن دشت سحر ، آمد سیاهی شب
تو گویی به جز ستارۀ شب نبود امید سحری
ز راه شب به کدام سو ، روی به سوی سپیده سحری
شب آمد و شباویز می خواند
منم یکتاز دشت شب
منم ز بانگ حق ، ترانه سرایم ز دشت شب
نسیم شب آرام ، آرام رسید ز راه
پاشید بر فلک گلهای سفید یاس
ز چهره بیمار فلک سپیده سر زد
فلق سپیده سر زدز چشم خواب گرفتۀ
ز دشت خاوران ، ز گرد راه تو
سپیده نشاند گلها ی امید در دشت
فلق در سپیده سحریبه خون نشسته
سحر آمد و دمید سپیده سحری
سپاه شب ز کوه ودشت گریخته است
ز با نگ کاروان روز ، ندایی آید به گوش
ز سُم سُتور شب
ز با نگ شب ستیز حق
به جز شقایق سحر
ز دست ُتند باد شب
رسید به هر کران
چو وقت رفتن است
رسید سپید ۀ سحر
مرا رساند ز خواب شب
گل سپید دشت شب
شکفته شد در این سحر
ز بوی آشنای یا ر
شکسته شد در این سپیدۀ سحر
در آن مسیر شط
روان شده شط ِ خون
ز جوی انگبین ، شهد نبود
بجز صدای آه ، ناله ای
« منم یگانه راهی سحر
ز مَشک من رسید امشبی
ز راز من ، روز دیگری »
چه شد در این سکوت دشت
نیامد با نگ الا حقی
سکوت ، باز هم سکوت
ز چشم فلک به گود خواهد نشست
در این دَ م واپسین
زدشت دور ، خیمگاه
نبینی ره روی
دراین روز آخرین
نما ، خیمگاه عشق
ز وادی سحر ، نسیم در رسید 2
در آن سکوت روز ، غنچه ای رُسته است
مرا در آن خیمگه نیست رهی به جز دیده ها
شکوهِ ، جلوۀ رحیم ، ز عرش می زند صفیر
اگر مرا در رسید به جز رفتنم
پایدار ماند دین جَد من
در زَنید صفیر ، تیغ ها
مرا شکوه او در ربود
ز هر سال ، به هر سالی دگر
ز انتظار آمدن محرم و محرم صفر در رسد
چو ماه او در رسید مرا شادی دگر رسید
دو ماه ، ماه زندگی ، راز زندگی
ز عشق او رسید ، آب زندگی
چو شکوه او به تو رسید
چو ذرهّ ای شوی چرخ زنان به خورشید رسی
آفتابم ، آفتاب زندگی
روحم ، روح زندگی
ز روح او چون نسیم
در رسید ، حیاتی دگر رسید
مرا ببر به عرش کبریا
مرا ببر به اوج عرش اوصییا
مراببر به دشت سرخ لاله ها
به دشت سرخ خون گرفتۀ لاله ها
مراببر به دشت بی سَران
به راه تو بی سرَان در رَهند
چو عشق فلک رسد به سر
نبینی به جز او راه دگری
مراببر به ضیافت سحر
اعلیدر آن بارگاه
نشسته در اوج کبریا
اطهرشرسول دین حق ، کنار اودُخت
زپنج تن آل عبا
در آن باغ زیبا دشت اوصییا
مرا در آن خیمگه به جز دیده ها
رهی نیست
مرا در رسیده بلا در آن زمان
هبوط ، هبوط من است
در آن سکوت ، آن زمان
رسید صفیر هبوط
مرا از آن زمان تا کنون
ز آرزوی بازگشت
پریده ام به هر کجا
ولی رسیده است مرا ندا
بیا به سوی دشت ما
درآن رُسته است گلها ی یاس
سفید وسپید رُسته است
از آن تا به عرش ، پلکان در رسد
صفوف هزاران ملائکه ببینی درآن دیار
مرا در آن خیمگه ببه جز دیده ها
رهی نیست
ببین و باورم بدار
به جز حقیقت ، یقین
نیست در باورم
رسید شب وداع
ولی مرا رسد شب وصال
چو خیمگاه شب در رسد
شکافته شد فلک
ببینند او برتر است
چو سجده او ، او برتر است
-------------------------------------------------
سروده : رویا پوراحمد گربندی
1- غروب خورشید
2- علی اصغر
نگاهم به آسمان است
و پای در زمین
قدم هایم در راه ملکوتند
خواهم شمرد از مهد به عرش
گویند :
فاصله عشق و کفر
به اندازه ی یک تار مویی است
در تنگنای غروب عاشورا
دلتنگ تنهایی حسینم
" آیا کسی هست که مرا یاری دهد ؟ "
می توان از این جا به سویت گذر کرد ؟
در رهت می توان
هزاران بار کشته شد
و دوباره زنده
در رهت جان دادن شیرین است
پای در زمین
رهسپار قافله ی عشق
هر صبحگاه با یاد تو
برمی خیزم
نگاهم را به باد می سپارم
باد هر صبحگاه
به دشت نینوا خواهد رفت
و مرا بر مرکب عشق
به دیدارت خواهد برد
و به یادت
رو در رو
خواهم بود
و منم درواپسین عصرعاشورا
هر لحظه به یاد یارانت
هرلحظه به یاد جانم 1
جان خواهم داد
و برمی خیزم
طعم عشق شیرین است 2
**********************
سروده رویاپوراحمدگربندی ، چهارشنبه 1395/7/21 ،
ساعت 17:40 غروب عاشورا سال 1438/10
1- امام حسین ( ع)
2- عشق به امام حسین ( ع)
این شعر صرفا جهت مطالعه است و کپی برداری پیگرد قانونی دارد
*********************************************************
با تو سخن از عشق گفتن سخت است
با تو از راز دوباره شکفتن سخت است
با تو از راز دلتنگی دور
با تو از عطر خوش خاطره ها
با تو از یاس سپید گفتن سخت است !
بی تو پرواز چقدر سَهل است
بی تو بر سجادۀ نور رفتن سَهل است
بی تو از خود دور بودن
بی تو از عطر خوش آلالۀ سبز 1
بی تو ، آزاد و رها بودن
در دشت خاطره ها
سَهل است
مَنْ بی تو عین پرواز است
مَنْ با تو عین عصیان است
در کدامین باغ با من بودی ؟
در کدامین بیشۀ نور ، پرواز را دیدی ؟
من وتو ، من و او ، من و ما
همه بیگانۀ این راهید ، می دانید ؟
در فراسوی تنگ غروب
در فراسوی تنگ سحری دیگر
یا
در فراسوی عطش ناک ظهری گرم
در برکۀ نور ، غوغایی بود 2
پشت در پشت
منتظر می مانند
تا به یک جرعه راز عشق را دریابند
قطره ای بود شفای دل بیمارم را
" هرکه شد محرم دل در حرم یار بماند
هرکه این کار ندانست در انکار بماند " 3
راز گلهای شقایق را دانستم
راز پرواز ، و دوباره شکفتن را دانستم
با تو در خود ماندن
با تو در خود دیدن
سالها ماندن پشت دروازۀ باغ گلها 4
سخت است
تو به باغ گلهای زمینی دلشادی
من به باغ گلهای آسمانی دلشادم 5
بی تو سفری آغازم
بی تو سفری در پیش است
تو بمان با آدمیان در مَهد 6
گل شب بو ، هرشب 7
بوی خوش آلالۀ سبز
با خود آورد از کوه به دشت
از دشت به کوچۀ باغ دل من
باور کن
با تو سخن از عشق گفتن سخت است
دل من دریایست پر از عشق و صفا
عشق به معبودی دارم
که آن آلالۀ سبز در راهش 8
درتنگ غروب
بی سَر ، پروازی آغازید
بوی خوش آلالۀ سبز
بوی رنگ صفایی دیگر دارد
بویی که فقط عاشقان راهش دریابند
باور کن
با تو از دیدن و رفتن ، گفتن بسیار سخت است
-------------------------------------------------------------------------
سرودۀ : رویا پوراحمد گربندی
1 - امام حسین(ع) وتمامی شهدا
2 - حوض کوثر
3 - بیتی از حافظ
4 - پشت دروازهای باغ بهشت
5 - شهدا
6 - زمین
7 - جانبازان
8 - امام حسین(ع)
این شعر صرفا جهت مطالعه است و کپی برداری پیگرد قانونی دارد
*********************************************************
عشق حسین(ع) ، یاد حسین ، بُرد مرا ، بر دشت بلا
عشق جگر سوز بُود ، یاد علمدار حسین 1
گرنبُود سوز تو را ،
یادعلی (ع) باز برد
سبز ترین یاد علمدار حسین
در پی او کو به کوی 2
در نفس او ، جای به جای
عشق علمدارحسین
عشق بی دست حسین 3
عشق چاک چاک حسین 3
عشق پریشان حسین 3
برعلم و سینه ، مشکِ ابوالفضل حسین
حک شده این یاد به یاد
در همه اعصار به یاد حسین
" گر بُود ما را صد هزار جان بهر تو باز قربان کنیم و دوباره زنده گردیم
و دوباره جان قربان کنیم . "
تار چه بود ؟
پود چه بود ؟
هرچه که بود ، سّرعلمدارحسین
سّر بریده سر
فاش کند راز حسین
بوی سپید یاس من
بازبرد مرا به یاد یاران حسین
عشق چه بود ؟
سجده ی بار نخست گفت تو را 4
این که چه بود عشق ، نخست 5
---------------------------------------------------------
سرودۀ : رویاپوراحمدگربندی
(( تقدیم به حضرت ابوالفضل عباس ( ع) ))
1- حضرت ابوالفضل عباس ( ع)
2- همراهی حضرت ابوالفضل (ع) از کودکی تا لحظه شهادت به همراه
امام حسین (ع)
3- شهادت حضرت ابوالفضل (ع) بی دست ، سینه ایی چاک چاک بامغزی
متلاشی شده
4- سجده ملائکه بر آدم (ع)
5- عشق و روح الهی که بر آدم توسط خداوند دمیده شد
" شعری از رویاپوراحمدگربندی تقدیم به شهدای حجاج کعبه و صفا و مروه و منا " :
چرخم و می گردم به دورکعبه ی دل ها 1
اما کعبه پریشان است 2
بر بام کعبه ملائک در حزن
آسمان دل من بارانی است
و به قدر ابرهای مکه
که می غرد و می بارد
اشک های آسمان مکه
بی امان تا به ابد سوگ وار است
هفت باری که به دورت می گردم
و در سعی صفا و مروه
ودر سنگ جمرات
چه کسی را سنگ سار باید کرد ؟
نام بد رفته ابلیس تا به ابد معلون
یا
دستیارانش : آل سعود را
حتی کبوتران بقیع هم سوگوارند
مظلوم ترین کبوتران در بقیع اند
هیچ می دانستی ؟ !
که به گرد حرم رسول الله می چرخند و
اذن دخول ندارند !
اما در مشهد الرضا ( ع)
کبوتران حرمش
سر به آستانش دارند و
در نجف اشرف شادمان به دیار مولا علی ( ع) می آیند
از آسمان منا به جای باران ، خون می بارد تا به ابد
کبوتران حرم امن الهی ، دسته دسته 4
می آیند تا رم جمرات گویند
اما ، ناگه می شکند هرم قداست رم !
ابلیسانی از ره می رسند و 5
جای کبوتران شکسته بال حرمت تنگ است
کوچ باید کرد
دسته دسته ، خونین بال
یاد عطش ات هستم یا ثارالله در کرب وبلا 6
نیست هیچ کبوتری از دیار ، عاشق ثارالله
بی ذکرت تا وقت عروج
از مهد تا عرش
دسته دسته ملائک به صف
صف در صف ،
غوغایی به پاست
سر به آسمان می سایم تا بگویم
من همان اشرف مخلوقاتم ! ملائک می دانستید ؟ 7
که به خدایم گفتید ؟
ز چه باید سجده کنیم بر مشتی خاک ! 8
من ، آدمم از نسل بنی بشرسرگشته
که به عرش می آیم
بی بالم و بی پا و سر
اما خندانم 9
حال می دانم که چرا دوشین
در آرزوی رفتن بودم ! 10
اما گل ها تک چین شده اند 11
هر کسی را یارای ضیافت رب نیست
رفتید ، یادی از " رویای " رفته از یاد کنید
که خواهم آمد
**************************************************
شعری از رویا پوراحمدگربندی* شنبه 18/7/1394 * ساعت 09:30 صبح
(( تقدیم به شهدای حجاج کعبه و صفا و مروه و رم جمرات ))
1-کعبه خانه خدا
2-در سوگ از دست حجاج مسلمان
3-حاجی هایی که برای سنگ زدن به شیطان در روز عید قربان ، خود به قربان گاه
( 3 مهر ماه 1394 ) رفتند
4- حاجی هایی که برای سنگ زدن ستون شیطان رفتند
5- شاهزادگان آل سعود که حضورشان ، باعث حادثه کشتار حاجی ها در منا شد
6- امام حسین ( ع)
7- من نوعی حاجی که به قربان گاه رفتم و شهید شدم
8- لحظه اعتراض فرشتگان به خداوند که چرا باید بر خاک آدم سجده کنند
9- لحظه شهادت حاجی ها در کعبه و صفا و مروه و منا
10- خردادماه 94 ، در آرزوی رفتن حج تمتع بودم با این که فروردین 94به حج عمره
رفته بودم ، بی قرارهمراه شدن با حاجی ها بودم ، بی خبر از راه رسیدن پر گشودن حجاج
11- تمام حاجی های شهید ، از طرف خدا ، انتخاب شده بودند