یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
ای دگرگون کننده ی قلب ها و چشم ها
ای گرداننده و تنظیم کننده ی روزها و شبها
ای تغییر دهنده ی حال انسان و طبیعت
حال ما را به بهترین حال دگرگون فرما
این شعرصرفاجهت مطالعه است *کپی برداری پیگیردقانونی دارد
***************************************
در آسمان شهر به دنبالتان گشتم
اما
نیافتمت جز دلتنگی غروبانه
در آب های آبی آبی به دنبال تان گشتم
اما
نیافتمت جز در امواج خروشان شط
حضورت خروشان بود و بی قرار
در نخلستان های سبز جستمت
اما
نیافتمت جز در نخل های سوخته و بی سر
اما
مرا به ضیافت نور ، به دشت های سبز
به باغ های نیلوفران سبز بردید
مرا به با نام رویا خواندید و از
مرزهای زمان عبورم دادید
آن جا همه چیز هست جز
لحظه میعاد و میثاق
همه جا را در مهد به دنبالتان گشتم
اما در بوم خیالم
به تصویر می کشم
زیباترین تجلی عاشقانه شما را
و شما رویا صادقانه مرا با خود می برید تا ناکجا آباد
قدم های من در گشت شبانه تا سحرگاهان
تو را از مهد به عرش می کشاند
پلکانی از جنس نور می بافم
با من بیا به آن سوی افق تا بی نهایت عشق
همه چیز غرق در نور است
اما
من گل های شب بو را می فرستم
تا رد پای شما را هر روز به من گزارش دهند
رایحه گل های بهشتی در یک قدمی توست
پرده های نسیان و گناه کنار روند
خواهید دید تا بی کرانه ها
من رویای صادقانه ات خواهم شد تا باهم
به دشت های شقایق سفر کنیم
با من بیا ...
*******************************************************************
نوشته رویاپوراحمدگربندی ؛ ساعت 15:30 بعدازظهر ؛ جمعه 1393/12/08
تقدیم به شهدا
دوش در فلق بودم وآئین دگر بر پا بود 1
رسم و آئین عاشق کشی دگر بر پا بود
مردی از شرق به تجلی ، به نور پایین آمد 2
با من از عشق ، با ما از فردا گفت
با من از لاله ی سبز دگری خواهد گفت 3
در فلق بودم و آئین شهر آشوبی برپا بود 4
دیدم از عرش ، گلهای نیلوفر 5
به گلباران فضا می آیند باز 6
نور در نور به یاد تو می آیند باز 6
آسمان از رویشی دگر می گوید باز 7
با من از عرش به مهد باز آی
تا تو را شاهدی دیگر گیرم باز
در فلق بودم و دوش ، انتظار سبز باز آمد
باز آمد و عشق در فلق آذین بست
در دگر سوی زمان
ذوالفقار باز آید 8
مردی از شرق به تجلی باز آمد
باز آمد و باز آید در آدینه فرداها
بشکست سکوت شب
دیدار به قیامت ناید
چون دیده آل رسول آید باز 8
و من از عرش
پلکانی از گلهای یاس خواهم بافت
یاران به جمع ما باز آیید 9
مردی از شرق باز آمد و عشق باز آورد 10
لاله سرخ ما از بوی گل عرش باز آید 11 ، 12
لاله سبز همره مردی از شرق باز آید 13 ، 14
و گوید او : یاران من اینک با اویند
--------------------------------------------------------------------------------------------
سرودۀ : رویاپوراحمدگربندی
قیام مردم در سال 57
امام خمینی ( ره )
حکومت جهانی امام زمان (عج )
انقلاب مردم در سال 57
شهدا
12 بهمن ، ورود امام
پیروزی انقلاب ، 22 بهمن
ظهور امام زمان ( عج )
شهدا
امام خمینی
امام حسین (ع)
ظهور امام زمان (عج )
امام زمان (عج )
امام خمینی
بسیجیان
شعری از رویاپوراحمدگربندی
هزار و سیصد و هفتاد سال از شب شهادت نازدانه سید الشهداء
حضرت رقیه (سلام الله علیها) میگذرد …
عرض تقصیر که یادمان رفت شما هم جزو کاروان بودید ،
با من بیا ای زیبای کوچک من
زیباترین کلام کودکانه تقدیمت می کنم
و تو مرا که می بینی به سویم می دوی
و از آغوش من جدا نمی شوی شاید 1
رایحه ی پدر را حس می کنی 2
و شاید آن زمان که در برابر ضریحت می نشستم
نمی خواستی جدا شوی و من صبحگاهان و شامگاهان
به دیدارت می شتافتم و 3
تو را در ضریح می دیدم که به انتظار
دوستداران پدر هستی 4
من دلگیرم
از این که نمی توانم به دیدارت بیایم
ای زیباترین دنیای کورکانه ، با من بیا
تا باهم به دیدار جدت رویم 5
وبگوییم از درد این همه جفا
شاید در این آدینه سوار سبز پوش به دیدارت بیاید 6
سلام مرا به او برسان
در کجا جویم تو را
تنها در شامی و من تنها در این جا
بیا تا به همراهت به دشت گل های نرگس رویم
تو را به ستم کشتند
سخت است دوری پدر ، می دانم 7
هر بار به یادت پدرت داغداریم 8
ما وارثان زمینیم و آمده ایم تا بنیاد ظلم براندازیم
عرض تقصیر ، ای زیبای کوچک من
با من بیا تا به دیدار رویم ........
******************************************************************************
دل نوشته ایی از رویا پوراحمدگربندی ؛ جمعه 7/9/1393 ؛ 11:15 ظهر
(( به مناسبت رحلت حضرت رقیه ( س) ))
1-بر اساس خوابی که دیدم
2-امام حسین ( ع)
3-بارگاه حضرت رقیه ( س) در دمشق سوریه
4-امام حسین ( ع)
5-پیامبر اکرم ( ص )
6-امام عصر ( ع)
7-امام حسین ( ع)
8-امام حسین ( ع)
با یاد تو آرام می گیرم 1
صبحگاه را به شامگاه می رسانم 1
با عطر حضورت 1
من بازمانده ی قافله ی عشقم 2
رد پای مرا از کاروانیان دشت نینوا
تا دشت طلائیه جویید 3
تا دشت های گسترده ی حجاز
تا بلندی قدس
تا بیغوله های محرمین تمام اعصار
من زیباترین تجلی ایثارم
من ایثارم را از معلمم آموختم 4
او در عصر عاشورا به من آموخت
حق گرفتنی است
من از خطّه جنوب ، در پیج هر کوره راه گم گشته خشک
تا بلندی نخلستان و دریای نیلگون خلیج فارس
می آیم
فروغ نگاهم آن قدر گسترده و باز است که
از مهد به عرش می رود
من از باغ های نیلوفران آبی می آیم 5
تا گل های سپید یاس را به یارانم هدیه کنم
من عاشق کوی یاران تک سوار عشقم 6
با من بیایید تا شما را
به دشت های سرخ گل های شقایق برم
به دشت های گل های پرپر آسمانی برم
وجودم تا به یادت باشد ای گلواژه عشق
همیشه سبز سبز باشد همیشه
من و یاران به خیزیم و بنیاد ظلم براندازیم 7
من از عهد قدیم تا حال با تو میایم و همراهم
من از مدرسه عشق بسیج میایم .......
*******************************************
دل نوشته ایی از رویاپوراحمدگربندی ، شنبه 1393/9/1 ، ساعت 11:45 ظهر
1-امام حسین ( ع )
2- یاران امام حسین ( ع)
3- شهدا
4-امام حسین ( ع)
5- بهشت
6-یاران امام عصر ( عج )
7-یاران امام عصر ( عج )