عید مبعث آمد و من تنهایم
عید ختم رسول آمد و من تنهایم
عید نوروز باستانی آمد و من تنهای تنهایم !
تو کجایی ای نرگس زهرا ( عج )
تو کجایی ، عید خواهدآمدوقتی که :
در کعبه ندا خواهی داد
آمدی تا منتقم خون ثارالله باشی
من شدم شهید گمنام
آیا راهم گم شده ؟ !
نگاهم از آسمان به زمین آمده است
دست و پایم سال ها پیش در راهت یا حسین ( ع) دادم
اما حالا چی ؟ !
دست ها و پاها در راهی دیگر گم گشته است
می آیم ازآن سوی آسمان به مهد
من نگاهم از عرش به مهد به درازای تمام قرن ها
خشک گشته
توکجایی ؟
سنگینی نگاهم را از عرش بنگر
در فراسوی مرزها
این نگاه شقایق های تازه باران خورده را بنگر
در شب میلاد امام رضا ( ع)
گل نرگس گفت که در راهست 1
راهش از مکه به سوی قدس است
توآماده هستی ؟
همره من راهی گردیم
_____________________________
1- امام عصر ( عج )
شعری از رویاپوراحمدگربندی - سه شنبه 1398/4/25- ساعت 20:40 شب
دل گنجشکی ام بس تنگ است
چه گویم باز
آسمان ، بس آبی آبی گشته است
بادی نمی وزد در دشت خشک
نخل ها در انتظار قطره ایی
که از آن سوی دشت ، باد
خواهدآورد
گله ایی خواهند کرد که به انتظار بارانی سرد
باد گرم و شرجی داغ می وزد بر دشت
درپی سایه ی سنگین سکوت دشت
بر فراز نوک درختاران کنار
گنجشکی سرگردان
سر در گریبان
درافق پی ابری می گردد
این صدای قلب کوچک اوست
پی باد رحمتی از اوست
که از عرش به مهد آید باز
درست مثل قدیم ها که به یاد اوببارد باز
مادرش چیچیکا می گفت در وقت شام و سحر 1
وقتی گنجشکی کوچک بود
دشت همیشه سبز
با گل های شب بو و علف های خودرو
زازَغ ، گستغ ، سَمسُول ، کَهکز و ترشک 2
هنگام سحر، شبنم گل های دشت را دوست می داشت
ابرهای خاکستری با خود آورده بود پیک ، بارشی سرد
________________________________________________________
شعری از رویاپوراحمدگربندی - جمعه 21/4/1398 - ساعت 8:30 صبح
1- چیچیکا : داستان
2- اسم سبزی های خودرو و محلی بندر عباس که که به صورت خام و پخته استفاده می شود
شعری برای امام حسین ( ع ) : میلاد عشق و آزادگی مبارک :
این شعرصرفاجهت مطالعه است *کپی برداری پیگیردقانونی دارد
***************************************
لباسم سبز ، نگاهم سبز ، راهم سبز 1
آسمان دل من سبز است
یاد باد ، آن شب لالۀ سبز 2
در میان لاله های سبز ، او زیبا بود 3
در نگاهش نور ، هیبت ، وقار
جَدش بود 4
من از دشت شقایقها ، باز می گردم
باغچۀ کوچک دل من
به وسعت آسمانها است
و من شبانگاهی دور
باغ گلهایم را دیدم
گلهای رنگارنگ ، همه در یک جا جمع
و گلهای نرگس را
رَسته از بند فصول
شاید زمانی می پنداشتم
باغ گلها ، دشت شقایقها
خواب یا شاید رویا است
امّا اکنون ، می دانم
باغ گلهای من ، جاودانی است
من ، لالۀ سبزم
سبزتر از تمامی لاله های سبز
من ، رسَته از بند قوانینم
من ، همره لالۀ سبز
از دشت کرب و بلا می آیم
هیبت او ، بس سنگین است
او لالۀ سبز کوچک خود را ، با خود
به آسمانها خواهد برد
لالۀ های سبز ، سَربازان اویند
بوی او را هر سال
باد با خود
به دشت خشک باورمان ، می آورد
راهم سبز ، وجودم سبز
چون که سالها ، شایدم قرنها
داغدار شقایقهایم
با من ، هر شب
از دشت نمناک غربت ، تنهائیها
لاله ها می رویند
آلاله ها در کوه
بند سپید یاس هایم
بر تارک زمین
ستارگان درخشان زمین را
به آسمانها خواهد برد
------------------------------------------------------------------
سرودۀ : رویا پوراحمد گربندی
« تقدیم به سرور آزادگان و سالار شهیدان امام حسین (ع)
وپاسداران و حریم عشق و آزادی»
1 - این شعر بر اساس 2خواب سروده شده
2 - امام حسین (ع)
3 - پاسداران
4 – پیامبر اکرم