علی (ع) تنهاست ، درچاهسار راز می گوید
علی (ع) گویای اسرار نهان است
علی (ع) شیدای اسرار سجود است
علی (ع) مظلومین ، فرمانروای اقلیم عشق است
کجا جویی در اعصار ، فرمانروای زنبیل بر دوش
صدای خش خش نعلین الیاف خرمایش
نمی آید
کجایی ؟ وام داران عشقت ، سَر در گریبان
کجایی ؟ ای بهترین بابای دنیا
حسین (ع) تنهاست ، با که گوید راز سَربداران را ۱
حسن (ع) تنهاست ، با که گوید خنجر از پشت خوردن 2
زینب و کلثوم تنهایند ، با که گویند بی حرمتی بر آل رسول (ص) را 3
علی (ع) مولا ، علی (ع) سرور ، بیا با من
قدم نه ِ بَر وادی خوبان ، سرزمین عشق ثارالله 4
تو را رهرو اگر سازیم ، میزان عدالت سخت است
تو را گر مولا سازیم چشمان فرو بندیم
بر هر چه دروغ و دزدی و نیرنگ این نیرنگستان ۵
پُرفسون است
تو راعشق مولا است امّا استادی زبر دست بَرمظلومانی ! 6
علی (ع) مولا ، علی (ع) سرور ؛ بیا با من
مشو دلتنگ و بر چاهسار راز گویی !
کنون رهروانت گم کرده اند راه را !
اگر تو بر چاهسار رازگویی و خون جوشد از آن
منم تنها ، بر ، که گویم راز نیرنگ رهروانت را
گذر کردم بر دشت شقایق ، یارانت آنهایند ۷
که هرگز پشت نکردند بر امام خود
8
اگر آیند در حضورت پاک بازند ، جان بازند
سری دارند بی سامان و سربدار عشق ثارالله یند 9
منم تنها و راوی عشق جانبازان عشق ولایت 10 ؛ 11
--------------------------------------------------------------------------------------------
سرودۀ : رویاپوراحمدگربندی *18/5/1391 * 19/رمضان 1433 *
چهارشنبه 20:30 شب
(( به مناسبت ضربت خوردن حضرت علی (ع) ))
1- شهادت امام حسین (ع) ویارانش و سرنیزه کردن سرهای آن ها
2- تنها ماندن امام حسن (ع) وشکست در جنگ
3- اسارت خاندان پیامبر (ص) بعد از واقعه عاشورا وبه اسارت رفتن به سرزمین شام
4- ایران
5- دنیا
6- کسانی که ادعای شیعه بودن و پیروی از حضرت علی (ع)را دارند
7- شهدا
8- امام خمینی (ره )
9- امام حسین (ع)
10- امام حسین ( ع)
11- حضرت علی (ع)
کفشی بلورین از نور به پا خواهم کرد
از این وادی خشک به وادی سبز سفر خواهم کرد 1 و 2
از این سر مَهد تا آن سَر مهد گذر خواهم کرد
ازاین راوی عشق سفر خواهد کرد
این چرخش ایام گذری خواهد کرد
از وادی خشک حجاز 3
تا وادی خشک کربلا
تا وادی صاف غبار آلود طلائیه 4
گذری خواهد کرد
این کفش بلورین
عجب معجزه ها دارد !
این طی به آن طی
عجب معرکه ها دارد !
این راوی عشق چه ها خواهد کرد !
در معرکه عشق چه بیند
این راوی عشق !
ملائک در هر سو گذری کردند
در وادی عشق !
درد ، بی درد است
اگر عشق فزون آید
با این کفش بلورین
آرام و سبکبال در عرش گذری خواهم کرد
در عرش به شورا نشستند
این عشق چه بود و چه ها کرد !
یک گردان فزون در دشت ، طلا گشتند 4
طلا عیار مس گشت در دشت طلائیه 4
آسمان شرم غبار آلود است 5
گرد زنگار را عشقی باید
تا آسمانی شد
آسمانی ها هم زمینی گشتند 6
و
پَرپَر هجران فراغ گشتند
قلب بلورینت آسمانی گشت 7
در آسمانها سیری باید کرد
این وادی عشق بی نظر نتوان رفت
در کوی نظر بی بصر نتوان رفت
بی بصر ، با بصیرتی باید رفت
دیده گان شهر در خواب
دیده ی شیدا بیدار
آرام بر پلکانی از یاس های سپید
در عرش نظری خواهم کرد
همه در کارند وبه حسابی سرگرم
امشب با کفشی بلورین از نور
به در خانه ی علی ( ع ) و حسین ( ع)
دق الباب خواهم کرد
شاید نظری و بصری
بر دیده بتابد
یا مولا ، یا ثارالله 8 و 9
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
(( به مناسبت شب قدر ))
سرودۀ : رویاپوراحمدگربندی *21/5/1391 * 22 /رمضان /1433 * شنبه 6:40 عصر
1- زمین
2- عرش خدا
3- سرزمین مکه ، جایی که پیامبر(ص) به دنیا آمدندو به پیامبری مبعوث شدند
4- قتلگاه شهدا در دشت طلائیه ، منطقه صفر مرزی ، زمان جنگ تحمیلی عراق بر ایران
5- خواب غفلت
6- مومنان پاک خدا
7- شاعران بسیار قلبی شکنده وزود رنج دارند و روحی لطیف دارند
8- حضرت علی (ع)
9- امام حسین (ع)