آمد زمستان
بارید برف برتاکستان سبز تابستان
دل ها سرد و سنگین
آفتاب تابستان
نتواند آب گرداند
برفِ سردِ سنگین ِ
دل ها
در کدامین کوی و دشت
می توان یافت
بارش سرد و سخت باران را
این بارش دیدگان است
نه باران است
آسمان سخت بخیل است
و نگاهم بر عرش
بسته می ماند به روی آدمک های
سنگین دل
این زمستان است
یا تابستان گرم آن سو ؟ 1
این سرود سرد و بی روح باد است
می رود یا می آید بر نخلستان ها
یکتا و تنها ، مانده بر شنزارهای سرد ساحل
رد پایی سبز بر ساحل و نخلستان ها 2
می ماند
او غریب و تنها می آید و رفته است
از پیش ما آدمک ها
شاید گر بلور تَنگ ما بشکند 3
باز می آید
خواهد آمد
---------------------------------------------------------------------
سروده : رویاپوراحمدگربندی – شنبه 11 تیرماه 1401 – ساعت 10:01 صبح
1- عالم برزخ
2- امام عصر ( عج )
3- غرور آدم ها