ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
هزار حرف ناگفته برای مان باقی مانده
از کدام بگویم ؟
از کشتار کودکان فلسطینی با لبان تشنه در ماه رمضان ؟
از عیدفطری که مساجدش ویران و خرابه شده ؟
از اشک های خشک نشده مادران ؟
از عشقم به شهادت ؟
از نگاه های پر از امید و کلام پیرزنی که می گفت :
من فقط خاک فلسطینم را می خواهم ؟ !
از سفرهای خالی و بدون سحری و افطاری فلسطینی؟
آیا لقمه ای از گلویت پایین می رود ؟
از قفسه های خالی دارو در بیمارستان هایی که
زیر آتش خمپاره است ؟
از خون های جاری بر اسفالت های داغ شهدای زیر آتش ؟
هزاران گفته های ناگفته مانده !
از کدام بگویم ؟
هر لحظه ام به همراه شماست .....
برادر و خواهر فلسطینی ام عید خونینت مبارک
*****************************************
" دل نوشته ای از رویاپوراحمدگربندی "
" ۱۳۹۳/۵/۶ " " ساعت ۲۱:۲۰ "
همه فلسطینی ها محکومند
چون یادشان نرفته که چگونه از خاک شان رانده شدند
به آن ها گفتند: توآواره ای تو دزدی !
چون حاضر نشدی بزرگ ترین عشقت را رها کنی
عشقت به خاکت ، سرزمینت
متهمی ، چون مسلمانی
از تمام بندرگاه ها راندنت
و اکنون ، اشکت
اشک یخ زده حسرت از گذشته است
به یاد تمامی باغ های پرتقال و زیتونی که در آن
کار می کردی و حال
شهرک است و بیابان های خشک تبعید
دیگر در این شهرک ها صدای اذانی نمی آید
من فلسطینی ام ، پس باید آواره باشم
سلاح من سنگ است و انتفاضه ادامه دارد .....
**************************************************
دل نوشته ای از رویاپوراحمدگربندی ، شنبه 4/5/1393 ، ساعت ۲۱:۰5
(( تقدیم به اولین قبله گاه مسلمانان و تمامی مسلمانان فلسطینی ))